سبط اکبر

خاطرات سرباز معلم و مداحی با زیرنویس انگلیسی

سبط اکبر

خاطرات سرباز معلم و مداحی با زیرنویس انگلیسی

سبط اکبر

بسم ربّ الحَسَن
من مترجم هستم. به ذهنم رسید برای آشنا کردن ملت ها با اهل بیت از مداحی هایی که زیرنویس دارند استفاده کنم تا زیبایی و لطافت اون مداحی و هیئت حفظ بشه و بشه اونو منتشر کرد. کمی جستجو کردم و کاری مشابه اونچه می خواستم پیدا نکردم، البته سایت فطرس چند تا کار اینجوری داره. به هر حال تصمیم گرفتم خودم این امر رو به عهده بگیرم. چند تا از مداحی های مشهور و دلنشین رو انتخاب کردم که غالبا از حاج محمود هستن. اونا رو زیرنویس کردم و کم کم جلوه های ویژه بهش اضافه کردم. البته نمیشه خیلی تغییر داد کار رو. چرا که می خوام اصل مداحی زیاد تغییر نکنه و اونا رو اینجا ارائه کردم.

طبقه بندی موضوعی

بازدید آقای سرگروه آموزشی

پنجشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۵۹ ب.ظ
باسمه تعالی
هنوز که به این قضیه فکر می کنم حرصم می گیره! آخه آدم چطور اینقدر بدشانس میشه!؟؟؟ حالا بگم که چی شد...
هیچی دیگه یک روز خبر دادن که سرگروه های آموزشی و همچنین سرگروه اصلی آموزشی میخوان بیان بازدید. ما هم با اعتماد به نفس گفتیم خب بیان!! خوشحال می شیم قدمشون رو چشم! من تو تدریس کوتاهی نکردم که مثلا بخوام از حضور آقای بازرس بترسم! البته اشتباهاتی داشتم اما اهمال نکردم!

خلاصه که زنگ خورد و رفتیم سر کلاس و آقای بازرس تشریف آوردن مدرسه و از قضا کلاس من رو برای بازرسی انتخاب کردن! اون زنگ داشتم با بچه ها فارسی کار می کردم. فارسی بچه های کلاسم خیلی قوی شده. منم خاطرم جمع بود که الان از چند نفر سوال می کنه و بچه ها مثل بلبل جواب می دن و من می تونم سرم رو بالا بگیرم...!
فقط خدا خدا می کردم...خدا خدا می کردم که یک حالت خاص پیش نیاد... که چشم تون روز بد نبینه که همون حالت خیلی خاص سرم آمد که نمی دونم اسمش بدشانسیه یا هرچی!! به هر حال حرصم در آمد در حد تیم ملی!
اولا کسی که آمد سر کلاسم سرگروه اصلی آموزشی بود، یعنی سرگروهِ سرگروه ها.
قبلا اشاراتی کردم که کلاسم چند تا سوپر خنگ داره که تقریبا هیچ چیز حالیشون نمی شه!! اینا فقط دکوری میان می شینن و می رن! البته کاش این طوری بود! بهتره بگم اینا میان کلاس رو بهم می ریزن، ور ور می کنن، چند نفر دیگه رو از درس می ندازن، زنگ آخرم دعوا راه میندازن، بعد میرن!
از این موجودات توی کلاسم چهار تا دارم! خدا خدا می کردم که آقای بازرس از این چهار تا فقط نپرسه! از هرکس دیگه می پرسید مشکلی نبود! فقط رو این چهار تا انگشت نذاره مشکلی به وجود نمیاد!
ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آخه چرا این طوری شد!؟؟؟ آقای بازرس بعد از حال و احوال و اینا صاف انگشت گذاشت روی یکی از همین سیب زمینی های کلاس من!! پسرِ همین جوری یک چیزایی خوند و مِن مِن کنان شکسته بسته چند تا کلمه خوند! دقیق یادم نیست اینجا از کس دیگه ای هم سوال کرد یا نه؟؟ به هر حال بعدش انگشت گذاشت روی یکی دیگه از سیب زمینی های کلاس من!! ای خدااااااااااااااااااااا!!!!! مگه می شه! آخه چرا!!؟؟ این پسره تقریبا هیچ چی بلد نبود! یعنی هِر رو از بِر تشخیص نمی داد! آقای بازرس که گفت بخونه یک چشمش روی کتاب بود و مِن من می کرد و چشم دیگه ش به آقای سر گروه آموزشی! نمی دونم تونست دو تا کلمه بخونه یا نه و من داشتم از فشار عصبی قالب تهی می کردم!! آقای بازرس آمد جای من و گفت اینا برچی این جوری ان؟!! فقط مونده بودم چطور قانعش کنم که بابا اینا که شما ازشون پرسیدی همه مردودی بودن! همون هیچ چی نفهم ها رو پرسیدی به جان خودم!
حالا کار نداریم که باز دوباره که آقای بازرس رفت سر وقت بچه ها انگشت گذاشت روی یکی دیگه از همین سیب زمینی ها!!!
به هر حال یکم توضیحات خدمتش ارائه کردم که بابا بقیه خوبن باور کن! همین چند تا که پرسیدی داغونن فقط!!!! حالا مگه می تونم سر مو بالا بگیرم؟؟!! بعد از چند نفر دیگه پرسید که غیر از یکیشون که از زمره همین سیب زمینی ها بود بقیه خوب جواب دادن و قشنگ برای آقای بازرس خوندن و خدا خیرشون بده آبرو داری کردن و قلب شکسته ی منو جلا دادن!
فکر کنم آقای بازرس حرفم رو باور کرد که کلاس رو ترک کرد و توی دفتر چند تا توصیه درباره همون چهار نفر بهم کرد که مثلا با اینا باید کلا جدا کار کنی، اصلا باهاشون کلاس اول رو کار کن! از آموزش هجاها شروع کن با اینا و از این حرفا!
بالاخره که اون لحظات سخت سپری شد و گذشت...ولی بهم سخت گذشت!!! سخت گذشت سخت گذشت!!

نظرات  (۱)

اَز کَسـے‌ نَـپـُرس خـوشبَختـے کٌجـآس[؟]
تـو بــــآزے‌ کُـن عـَمـو
نِـویسـَنـده‍ خـُــــــــــــــــــداس[!]

سلاامم وب قشنگی داری.خوشحال میشم به وب منم سر بزنی.ممنون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی